همه چیز از همه جا

سلام سلام سلام بازم سلام همش سلام

ایندفعه با کلّی برنامه اومدم!!!!!!!!!

لیست خدماتی که من ارائه می دم :

1-   تعمیرات نرم افزاری کامپیوتر

2-   نصب ویندوز و نرم افزارهای جانبی

3-   آموزش کار در محیط ویندوز و کلیه نرم افزارها

4-   میکس و مونتاژ عکس و فیلم ( از عکس ها و فیلم های خانوادگیتون یه آلبوم دیجیتال موزیکال به یاد موندنی داشته باشید )

5-   طراحی پوستر ، بنر ، کارت ویزیت و...

6-   مشاوره تبلیغاتی

7-   تدریس خصوصی کلیه دروس در مقاطع راهنمایی و دبیرستان

8-   ترجمه متون انگلیسی

9-   تایپ

10-تحقیقات دانشگاهی و مدارس

   همه خدماتی که نام بردم در تمام نقاط استان تهران و با کمترین هزینه انجام می شه!!!؟؟؟  

E-Mail : Mahyar_Nava@Yahoo.Com 

Tel : ۰۹۳۵۳۷۵۵۳۸۳

زن و مرد از دیدگاه علم شیمی

 زن از دیدگاه شیمی :ور:

 


این عنصر کمتر در طبیعت به صورت آزاد یافت می شود و بیشتر به صورت یک ترکیب با ماده ای چون انیدرید متبلور وسولفات خود بینی در منازل یافت می گردد.

طرز تهیه:

برای تهیه این عنصر باید مقداری اکسید اسکناس و نیترات کادیلاک هشت ظرفیتی را در یک ویلا مخلوط کرده و پس از مدتی گاز ناز و سولفور عشوه متصاعد می شود در نتیجه به صورت رسوب در ته ویلا باقی می ماند.البته از زبان چرب و نرم هم می توان به صورت کاتالیزور استفاده کرد.


خواص شیمیایی: :دخترتعجب:

بعضی از انواع این ترکیب بسیار زشت و بد قیافه بوده و میل شدیدی برای ترکیب شدن با نیترات پودر و سولفات ماتیک و اکسید سرمه دارند که پس از ترکیب شدن با این مواد نسبتا قابل تحمل می شوند.

بعضی از انواع این عنصر نیز با خورده شیشیه همراه است و خاصیت شوهر آزاری زیادی دارند.برای خالص کردن این عنصر کافیست که آن رادر یک سیستم سر بسته مثل اتاق قرار داد و با کربنات کتک و استات فحش مخلوط نمود.



خواص فیزیکی: :ناخن:

از جنس بسیار نرم و حساس می باشد و به سرعت تحت تاثیر محیط و احساسات قرار می گیرد.اگر مقداری اسید خشونت و کربنات سوز آور دیگری بنام آیوپاک(هوو) به آن اضافه کنیم فورا ذوب شده و به صورت اشک روان می گردد و اصلا میل ترکیب شدن با عنصر مرد را ندارد.اما به محض استفاده از کاتالیزور لبخند آنچنان با این عنصر ترکیب می شود که جدا شدنی نیست.


تذکر: نوع سخت این عنصر را با حرارت یک پالتو پوست می توان نرم کرد.

 

مرد از دیدگاه شیمی :چاکریم:

این عنصر اکثرا در طبیعت به صورت آزاد و علاف یافت میشود! ارزان بودن این عنصر به درصد فراوانی زیاد آن برمیگردد.این عنصر گاهی به صورت یک ترکیب با ماده ای چون سولفید حسادت و سولفات روی (از نوع سنگ پای یافت شده در معادن قزوین) در خیابان یافت می گردد. این عنصر به علت واکنش پذیری زیاد همواره باید زیر نظر نگهداری شود .

 

طرز تهیه:

برای تهیه این عنصر باید واکنشهای شیمیایی پیچیده ای را متحمل شد! ابتدا مقداری اکسید اسکناس و نیترات زوریم شش ظرفیتی را در مقداری سنگ پای قزوین حل کرده و پس از مدتی گاز ادعا و سولفور قپی از آن متصاعد میشود در نتیجه به صورت رسوب روی دیواره ی سنگ پا باقی میماند .

البته از دمپایی و وردنه هم میتوان به عنوان کاتالیزور استفاده کرد.


خواص شیمیایی این عنصر: :سیبیل:

بعضی از انواع این عنصر بسیار زشت و بدترکیب بوده و میل شدیدی برای ترکیب شدن با نیترات ژل و سولفونات روغن کله پاچه دارند که پس از واکنش با این مواد نسبتا قابل تحمل میشوند.

نوعی دیگر از این عنصر به علت اندکی ته چهره و آب اسکنیژه پیوند محکمی با خورده شیشه میدهد و دارای خاصیت موزیگری و همسر آزاری شدیدی هستند که برای خالص کردن این عنصر کافی ست که آن را در یک سیستم سر بسته مثل آشپزخانه قرار داد و با استات قابلمه مخلوط نمود .

 

خواص فیزیکی: :بکس:

از جنس بسیار سخت و خشن میباشد و به سرعت تحت تاثیر محیط و ناز و عشوه قرار میگیرد و از خود بیخود میشود.
برای ذوب این عنصر میتوان از ناز سوزآور به کمک لبخند 2 درصد وزنی- نازی استفاده کرد.این عنصر میل ترکیبی شدیدی با عنصر زن دارد ولی به علت الکترونگاتیوی کم عنصر زن به ترکیب به صورت ضایع تبخیر میشود و مشغول التماس الکترون از عنصر زن میشود.
دمای جوش این عنصر بسیار پایین بوده و به سرعت به جوش می آید که برای جلوگیری از این جوشش میتوان از یک چمدان و یک اردنگی استفاده نمود و عنصر مورد نظر را به طبیعت پرتاب نمود .

نکته1: برای از بین بردن چربی – نرمی و نیش حاصل از زبان عنصر میتوان از گوشمالی به عنوان حلال استفاده کرد .

نکته ی کنکوری2: در صورت کمبود امکانات آزمایشگاهی از قبیل دمپایی و وردنه میتوان از حرارت 1500 درجه جیغ فرابنفش استفاده کرد که در این صورت رسوب به صورت موش درآمده و دارای قابلیت مفتول شدن هم میباشد!

نکته3: برای اطمینان از کم شدن خورده شیشه و سولفات روی در این عنصر میتوان تا 3 بار آن را با کابل برق100ولت الکترولیز نمود.

نکته ی 100 درصد کنکوری: به علت وجود کربنات هوش و اندکی اکسی شیطنت در عنصر زن عنصر مرد مجددا به صورت هویج رسوب میکند و از آن بخار یار و می و عشق و عاشقی متصاعد میشود که البته به محض یک برخورد موثر دیگر با عنصر زن دیگری به سرعت با آن هم الکترون شده و قضیه ی می و یار و … به صورت o2 از آن آزاد می شود . 

 :انفجار:

 


(انجمن شیمیدانهای رنج کشیده) :گریه:

هشت مرحله دانشگاه

سال اول ( جو گیریدگی):

الو سلام مامانی..وای مامانی نمی دونی چقدر اینجا خوبه. دانشگاه فضای خیلی نازیه.وای خدا خوابگاه رو بگو.وقتی فکر می کنم امشب روی تختی می خوابم که قبل از من یه عالمه از نخبه ها و دانشمندای این مملکت توش خوابیدن - و جرقه اکتشافات علمی از همین مکان به سرشون زده – تنم مور مور میشه..راستی اینجا تو خوابگاه یه بوی مخصوصی میاد که شبیه بوی خونه اصغر شیره ای همسایه بغلیمونه.دانشجوهای سال های بالاتر میگن این بوی علم و دانشه! لامسب اینقدر بوی علم و دانش توی فضا شدیده که آدم مدهوش میشه!!! پریشب یکی از بچه ها به خاطر Over Dose از دانش رفت بخش مسمویت بیمارستان!

سال دوم  ( عاشق شدگی):

آه ای .......... ای عشق من.همه زندگی من.می خواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه بیفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرایی کنی.میخواهمت با تمام وجود عزیزم.همه پول و سرمایه من متعلق به توست.بدون تو این دنیا رو نمی خوام.کی میشه این درس من تموم شه تا بیام بات ازدواج کنم...امروز یک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و داشتم رخ زیبایت را که همچون پروانه ای در کلاس میدرخشیدی تماشا می کردم...

سال سوم ( افسردگی):

الو مامان سلام   (........) منو ول کرد و گذاشت رفت! مامان جون افسرده شدم اولین عشقم بود دارم میمیرم از غصه .ای خدا بیا منو بکش راحتم کن.مامان من این زندگی رو نمی خوام.....

سال چهارم ( زرنگ شدگی):

الو سلام (girl) جون خوبی عزیزم؟منم (boy)!  کجایی نفس؟ نیستی؟دلم تنگ شده واست گنجشک کوچولوی من.بیا ببینمت قربونت برم( girl ) جون من پشت خطی دارم .مامانمه.بعداً بت زنگ میزنم.......

الو به به سلام چطوری (girl.) جون؟آره بابا داشتم با مامانم صحبت می کردم.. پیرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوی من حالت خوبه؟ به خدا منم دلم یه ذره شده واست.باشه عزیزم فردا ساعت 11 پارک پشت دانشکده ..........

سال پنجم ( مشروطه گی):

الو سلام استاد! قربون بچه ات دارم مشروط میشم.2 نمره بم بده.به خدا دیشب بابابم سکته کرد . مرد. مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آی سی یو بستریه. منم ضربه روحی خوردم دچار فراموشی شدم اصلاً شما رو هم یادم نمیاد ....قول میدم جبران کنم....

سال ششم ( ولخرجیدگی) :

الو مامان من خونه می خوام ! راستی اون 50 تومنی که 3 روز پیش فرستادی تموم شد.دوباره بفرست.خرج پروژه ام شد!!!

سال هفتم ( پاتوقیده گی):

سلام داش مصی! حاجی دمت گرم امشب بساز ما رو .از اون پنیر شیرازیای ردیف بیار که مهمون دارم. 3 صوت هم آیس بیار می خوایم فضا پیمایی کنیم.نوکرتم.آقایی

 فارغ التحصیلگی:

الو سلام خانم.واسه این آگهی که توی روزنامه دادید تماس گرفتم.فرموده بودید آبدارچی با مدرک لیسانس و روابط عمومی بالا....

حافظ

نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس
دیدم به خواب حافط توی صف اتوبوس
گفتم : سلام حافظ ، گفتا : علیک جانم
گفتم : کجا روی ؟ گفت : والله خود ندانم
گفتم : بگیر فالی گفتا : نمانده حالی
گفتم : چگونه ای ؟ گفت : در بند بی خیالی
گفتم : که تازه تازه شعر و غزل چه داری ؟
گفتا : که می سرایم شعر سپید باری
گفتم : کجاست لیلی ؟ مشغول دلربایی؟
گفتا : شده ستاره در فیلم سینمایی
گفتم : بگو ، زخالش ، آن خال آتش افروز ؟
گفتا : عمل نموده ، دیروز یا پریروز
گفتم : بگو ، ز مویش گفتا که مش نموده
گفتم : بگو ، ز یارش گفتا ولش نموده
گفتم : چرا ؟ چگونه ؟ عاقل شده است مجنون ؟
گفتا : شدید گشته معتاد گرد و افیون
گفتم : کجاست جمشید ؟ جام جهان نمایش ؟
گفتا : خریده قسطی تلویزیون به جایش
گفتم : بگو ، ز ساقی حالا شده چه کاره ؟
گفتا : شدست منشی در دفتر اداره
گفتم : بگو ، ز زاهد آن رهنمای منزل
گفتا : که دست خود را بردار از سر دل
گفتم : ز ساربان گو با کاروان غم ها
گفتا : آژانس دارد با تور دور دنیا
گفتم : بگو ، ز محمل یا از کجاوه یادی
گفتا : پژو ، دوو ، بنز یا گلف نوک مدادی
گفتم : که قاصدک کو آن باد صبح شرقی
گفتا : که جای خود را داده به فاکس برقی
گفتم : سلام ما را باد صبا کجا برد ؟
گفتا : به پست داده ، آورد یا نیاورد ؟
گفتم : بگو ، ز مشک آهوی دشت زنگی
گفتا : که ادکلن شد در شیشه های رنگی
گفتم : سراغ داری میخانه ای حسابی ؟
گفتا : آنچه بود ار دم گشته چلوکبابی
گفتم : بلند بوده موی تو آن زمان ها
گفتا : به حبس بودم از ته زدند آن ها
گفتم : شما و زندان ؟ حافظ ما رو گرفتی ؟
گفتا : ندیده بودم هالو به این خرفتی

کل کل شاعر زن و مرد

سلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام عزیزای خودم! 

اگه یه زرٌه دیر آپ می کنم شما به بزرگــــــــــواری خودتون عفو بفرمائید...

وقت امتحانای عملی رسیده و بچه های شب امتحانی در وضع  به سر می برند!! 

سرتونو درد نمیارم ٬ یه مطلب کوچولو بگم و برم!  

 

 

این شعر فقط برای  می باشد و از طرفین تقاضا می شود ٬ به دل نگیریدااا!!!؟؟؟ 

 

 

 

 

شاعر زن میگه : 

 

به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید

خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید !

برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید !

مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبیه بز و کرگدن آفرید !

به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید

تورا روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید

ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید

خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید !

وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن آفرید

برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره ، پری ، نسترن آفرید

برای من اما فقط یک نفر / براد پیت من را حَسَنْ آفرید !

برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید

 

 

شاعر مرد در جواب میگه :

 

به ‌نام خداوند مردآفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین

خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین

خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسن‌الخالقین

پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین

خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین

رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین

دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین !

نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!

مرا ساده و بی‌ریا آفرید / جدا از حسادت و بی‌خشم و کین

زنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین

من ساده چیدم از آن تک‌ درخت / و دادم به او سیب چون انگبین

چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین

و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین

تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این

که زن از همان بدو پیدایش‌ات / نشسته مداوم تو را در کمین !