عشقبازی......

عشقبازی به همین آسانی است
که گلی با چشمی
بلبلی با گوشی
رنگ زیبای خزان با روحی
نیش زنبور عسل با نوشی
کارهموارۀ باران با دشت
برف با قلۀ کوه
رود با ریشۀ بید
باد با شاخه و برگ
ابر عابر با ماه
چشمه‌ای با آهو
برکه‌ای با مهتاب
و نسیمی با زلف
دو کبوتر با هم
و شب و روز و طبیعت با ما
!
عشقبازی به همین آسانی است .....
شاعری با کلماتی شیرین
دستِ آرام و نوازش‌بخش بر روی سری
پرسشی از اشکی
و چراغ شب یلدای کسی با شمعی
و دل‌آرام و تسلا و مسیحای کسی یا جمعی
عشقبازی به همین آسانی است .....
که دلی را بخری
بفروشی مهری
شادمانی را حرّاج کنی
رنج‌ها را تخفیف دهی
مهربانی را ارزانی عالم بکنی
و بپیچی همه را لای حریر احساس
گره عشق به آن‌ها بزنی
مشتری‌هایت را با خود ببری تا لبخند
عشقبازی به همین آسانی است .....
هر که با پیش سلامی در اول صبح
هرکه با پوزش و پیغامی با رهگذری
هرکه با خواندن شعری کوتاه با لحن خوشی
نمک خنده بر چهره در لحظۀ کار
عرضۀ سالم کالای ارزان به همه
لقمۀ نان گوارایی از راه حلال
و خداحافظی شادی در آخر روز
و نگهداری یک خاطر خوش تا فردا
و رکوعی و سجودی با نیت شکر
عشقبازی به همین آسانی است 

 

هر کسی که نظر نده ایشالاٌ که  

هیچ وقت هیچ اتفاقی براش نیفته!!؟؟ 

¤¤خیلی دوستون دارم¤¤ 

ولی نظر بدین دیـــــــــــــــــــــــــگــــــــــــــــــــــــــه

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی حاجیانی یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:47 ب.ظ http://armageddon.blogsky

شعر قشنگی بود
صبر کن بینم یعنی من که الان نظر نوشتم تا اخر عمر یه بلایی سرم میاد ؟!؟!

ممنون عزیز
نه دیگـــــــــــــــــه
هر کسی که تو این وبلاگ نظر بده تا آخر عمرش بیمه ست.
صد در صد تضمینی

مریم دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:49 ق.ظ

سلام دوستم.خیلی گشنگ بود.خوشمان امد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد